فقط من و من و زندگى
فقط من و من و زندگى

فقط من و من و زندگى

عجله براى تست بى بى

خیلى واقعا عجله دارم این چهارمین چک بى بى که میخرم

واقعا  عجولم دلم میخواد اون دو خط رو ببینم

واى کاش زودتر برسه این لحظه 

خدایا لطفا لطفا باید تو وجودم نى نى باشه

باید ده روز دیکه تست بگیرم وقتش اون موقع هستش

فعلا چند روز تو خونه نیستم مهمونى میریم باز خوبه کمى سرگرمی

هست تا وقتش برسه

شعر یا دست نوشته من

گذر کرده ام

از ان زمان 

از ان همه درد 

در همان جاده ها

گریسته ام بر حال شما

از سنگینى دل ها

گریسته ام

بر حال مادرى

که گذر کرد از محبت مادرى

گریسته ام 

ان زمان

که. محبت ها گشته فراموش

صداى هق هق مرا

جاده ها شنیده اند 

ابرها گریسته اند 

مرا هجوم این دردها مى بلعد 

گذر کردم. 

ان زمان

تاب ان ندارم

براى ماندن

‏            

وعده غذایى المانى ها

ما ایرانى ها جا داشته باشه صبح هم دوست داریم وعده صبحانه گرم بخوریم فکر میکنم تنها وعده غذایى سردمون عصرونه باشه با سبزى خیار گوجه پنیر

عید

عید امسال براى من خواستنى تَر بود حس خوشایندى بیشترى داشت

البته تنها بودیم چندتا از دوستان دعوت کردیم اما خوب براى من بر عکس عیدهایى که تو ایران بود حس خوبى داشتم .

مى خواستیم با شوهرم براى عید برنامه سفر به امستردام بزاریم اما خوب نشد فعلا اونم به خاطر یک سرى کارهایى که پیش اومد قرار هایى که گذاشتیم نظر من بر این بود تو تعطیلات تابستونه بریم که هم کنسرت هست هم لب دریا میشه رفت ولى نى نى باشه کمى سخت تَر میشه رفتن من ،بنده خدا شوهرم اخى خیلى اهل سفر هست

حس مى کنم مهمون کوچولو در راه است

این روزا منتظرم البته چندتا چیز اما خوب مهم ترینش در حال حاظر به إثبات رسیدن و موجودیت فرشته اى هست که روزها بى تابانه مى گذرونم تا در روز موعود لب هایم به خنده از وجودم بشکوفد.

گرچه حسم مى گوید در حال بوجود آمدن است و میدانم این حسم اشتباه نمى کند.

خدایا این مادر شدن را برایم قرار بده و به زودى