فقط من و من و زندگى
فقط من و من و زندگى

فقط من و من و زندگى

شعر یا دست نوشته من

گذر کرده ام

از ان زمان 

از ان همه درد 

در همان جاده ها

گریسته ام بر حال شما

از سنگینى دل ها

گریسته ام

بر حال مادرى

که گذر کرد از محبت مادرى

گریسته ام 

ان زمان

که. محبت ها گشته فراموش

صداى هق هق مرا

جاده ها شنیده اند 

ابرها گریسته اند 

مرا هجوم این دردها مى بلعد 

گذر کردم. 

ان زمان

تاب ان ندارم

براى ماندن

‏            

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.